Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-09@07:06:36 GMT

افشاگری زن جوان شوهرش را پای چوبه دار برد

تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۲۳۱۹

افشاگری زن جوان شوهرش را پای چوبه دار برد

به گزارش تابناک، ایران نوشت: زن جوان با قدم‌های لرزان و چشمانی نگران به سمت اتاق افسر پرونده رفت؛ به چند قدمی اتاق که رسید مکثی کرد. انگار مردد شده بود، ناخودآگاه به عقب برگشت؛ می‌خواست اداره پلیس را ترک کند. با خودش فکر کرد بهتر است برگردد وهمچنان به سکوت ۶ ماهه‌اش ادامه دهد، اما باز پشیمان شد. این بار دل به دریا زد تا راز جنایت شومی را که مدت‌ها در دل نگه داشته بود فاش کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زن جوان آهسته وارد اتاق شد و با صدایی لرزان سلام کرد بعد هم گوشه‌ای ایستاد.

جناب سرگرد که سرگرم خواندن پرونده‌ای بود با شنیدن صدای زن جوان سرش را بلند کرد. نگاهش که به نسرین افتاد، سری تکان داد و گفت: علیک سلام. خانم من که به شما گفتم پرونده همسرت از دست ما خارج شده و در مسیر قضایی قرار گرفته. نه وقت ما را تلف کن و نه خودت را خسته. شوهرت به جرم سرقت مسلحانه در زندان است و قاضی باید برای مجازات یا آزادی او تصمیم بگیرد. الان هم اگر کار دیگری نداری به سلامت.

نسرین آب دهانش را قورت داد و در حالی که نمی‌دانست از کجا باید شروع کند، گفت: من برای موضوع دیگری آمده‌ام.

سرگرد همان‌طوری که سرش پایین بود، خیلی کوتاه جواب داد: خب کارت چیه؟

زن نفس عمیقی کشید و بریده بریده گفت: شهرام قاتله، آدم کشته!

سرگرد سرش را بالا آورد و پرسید: چی؟ قاتله؟ بشین ببینم چی میگی؟

نسرین روی صندلی نشست و از کیفش شیشه آبی درآورد سپس جرعه‌ای از آن نوشید و گفت: ۶ ماه قبل از اینکه به خاطر سرقت مسلحانه دستگیر شود، خانم معلم جوانی را کشته بود.

سرگرد با تعجب پرسید: حالا یادت افتاده؟ یا می‌دانستی و سکوت کردی؟ اصلاً از کجا بدانم دروغ نمی‌گویی؟

نسرین که رنگ به صورت نداشت، جواب داد: راستش جناب سرگرد می‌ترسیدم که شهرام زندانی نشود و بعد از آزادی بلایی که سر آن زن آورد سر من بیاورد.

بعد انگار خاطره‌ای را در ذهنش مرور کند، گفت: آن روز آشفته و سراسیمه به خانه آمد؛ لکه‌های چند قطره خون هم روی لباسش بود وقتی از او پرسیدم این خون‌ها چیست، گفت با یک نفر دعوا کردم الان هم سرم درد می‌کند و حوصله توضیح ندارم. بعد هم رفت خوابید. از آنجا که احساس کرده بودم دروغ گفته لباس‌هایش را گشتم و ناگهان یک کارت شناسایی و عکس زن جوانی را در جیب شلوارش پیدا کردم. زنی که حدوداً ۲۷ – ۲۸ ساله بود.

نسرین، کارت شناسایی معلم جوان را روی میز سرگرد گذاشت و ادامه داد: اول می‌خواستم سکوت کنم، اما حسادت زنانه آزارم می‌داد. از آنجایی که من زن دوم شهرام هستم فکر کردم قصد دارد زن دیگری بگیرد. خیلی عصبانی بودم برای همین به سراغش رفتم و درباره عکسی که همه روح و روانم را به هم ریخته بود، پرسیدم.

او وقتی فهمید آن عکس را دیده‌ام از من خواست خودم را کنترل کنم تا ماجرایی را برایم تعریف کند. بعد به من گفت که قصد داشته کیف زن جوانی را سرقت کند، اما وسوسه شده و به او تعرض کرده بعد هم کیفش را سرقت کرده، اما از ترس شناخته شدن با سنگ و چاقو به جان زن بیچاره افتاده و او را کشته است.

نسرین در حالی که اشک می‌ریخت، ادامه داد: راستش با اینکه من و شهرام گاهی باهم از زائرسرا‌ها در مشهد سرقت می‌کردیم و از همه کار‌های همدیگر خبر داشتیم، اما آن شب نتوانستم حرف‌های او را باور کنم و تا صبح به خیال اینکه به من خیانت کرده است، خوابم نبرد تا اینکه صبح، من را به محلی برد که خانم معلم را کشته بود.

من از دور جسد را دیدم که هنوز همانجا افتاده است. حال عجیبی داشتم دلم برای زن جوان سوخت. بعد از اینکه محل را ترک کردیم شهرام تهدیدم کرد که اگر حرفی بزنم من را هم می‌کشد. بعد هم خودش از تلفن همگانی پلیس را در جریان کشف جسد معلم جوان قرار داد، اما اتفاقی نیفتاد. حالا هم من حاضرم به خاطر دو سرقتی که با شهرام انجام دادم و همینطور مخفی کردن این ماجرا مجازات شوم، اما نگذارید خون آن زن جوان پایمال شود.

سرگرد دستی به ته‌ریشش کشید و قدری تأمل کرد بعد گوشی تلفن را برداشت و با قاضی پرونده تماس گرفت و در چند جمله از قاضی خواست مجوز ارجاع پرونده شهرام و احضار او برای تحقیقات دوباره را صادر کند. در ادامه تحقیقات با بررسی پرونده اجساد کشف شده در ۶ ماهه گذشته مشخص شد جسد زن جوانی در نزدیکی پمپ بنزین جاده پاکدشت که با ضربات جسم سخت و چاقو به قتل رسیده، کشف شده بوده، اما سرنخی از عامل قتل به دست نیامده بود.

چند روز بعد ساعت ۸ صبح اداره آگاهی
شهرام: من هرچیزی که باید می‌گفتم، گفته‌ام. من ۵ بار سرقت کردم و هربار را با جزئیات تعریف کردم و حالا هم دیگر حرفی برای گفتن ندارم.

سرگرد چند ثانیه‌ای به شهرام نگاه کرد و گفت: حدوداً ۱۲ بار بازجویی شدی، اما در هیچ‌کدام از آن جلسات به ماجرای قتل اشاره نکردی!

شهرام در حالی که جا خورده بود، سعی کرد خیلی خونسرد پاسخ دهد: قتل؟ کدام قتل؟ من سارقم نه قاتل!

سرگرد گفت: سعی نکن خودت را بی‌گناه نشان دهی. ماجرای قتل معلم جوانی را که در نزدیکی پمپ‌بنزین به قتل رساندی با جزئیات تعریف کن. همسرت نسرین همه ماجرا را برایمان شرح داده و تحقیقات و بررسی‌ها هم قاتل بودن تو را محرز کرده پس طفره نرو و ماجرا را تعریف کن.

شهرام که راهی جز بیان حقیقت نداشت، گفت: آن شب همسرم هم همراهم بود. در حال رد شدن از جاده شهریار بودیم که زن جوانی نظرمان را جلب کرد؛ او کیفش را بغل کرده بود.

به اصرار نسرین جلوی پای آن زن ایستادم و خواستم کیفش را بگیرم که مقاومت کرد. همسرم عصبانی شد و با آن زن درگیر شدند بعد هم به او تجاوز کردم و، چون چهره هر دوی ما را دیده بود با سنگ و چاقو به جانش افتادم و بعد هم جسدش را همانجا رها کردیم و به خانه رفتیم.

جلسه بازجویی بعد از یک ساعت خاتمه پیدا کرد و از آنجا که سرگرد فکر می‌کرد در اظهارات متهم تناقض‌ها و ناگفته‌هایی وجود دارد ادامه بازجویی را به جلسه بعد موکول کرد.

اما در جلسه بعد شهرام اظهاراتش را تغییر داد و گفت: دروغ گفتم همسرم در این ماجرا بی‌گناه است. آن شب وقتی دیدم زن جوان تنهاست و کیفش را محکم بغل کرده وسوسه شدم. فکر کردم حتماً پول یا طلای زیادی در کیفش دارد به همین خاطر به سمتش رفتم. وقتی کیف را دزدیدم فقط ۲هزار و پانصد تومان داخل کیف بود. از ترس اینکه شناسایی شوم او را کشتم.

در ادامه جلسات بازجویی‌های فنی پلیس، شهرام به راز قتل دیگری هم اشاره کرد و در تشریح ماجرا گفت: ۲ ماه پیش از این قتل در یک تاکسی با زنی حدوداً ۷۰ ساله آشنا شدم باهم از ماشین پیاده شدیم و از من خواست او را تا محل زندگی‌اش همراهی کنم. در مسیر وسوسه شدم از او سرقت کنم؛ فکر کردم پول و طلای زیادی داشته باشد، اما وقتی او را کشتم چیزی گیرم نیامد و جسدش را داخل باغ متروکه‌ای انداختم و خانه برگشتم.

با پایان اعتراف‌های تکان‌دهنده شهرام، مأموران صحت اظهاراتش را مورد بررسی قرار دادند و معلوم شد که او در بازجویی‌های آخر واقعیت را بیان کرده است.

بدین ترتیب وقتی پرونده وی به دادگاه کیفری یک تهران فرستاده شد، پس از محاکمه به دو بار قصاص محکوم شد.

این حکم پس از تأیید از سوی قضات دیوان عالی کشور به اجرای احکام رفت و مرد جنایتکار موفق نشد رضایت اولیای دم پرونده را جلب کند و به درخواست اولیای دم به دار مجازات آویخته شد.

۱۵ سال بعد
نسرین که حالا زنی میانسال شده ۱۵ سال بعد از اعدام شوهرش بار دیگر قدم به دادگاه کیفری تهران گذاشت. وقتی وارد شعبه‌ای شد که حکم پرونده شوهرش را صادر کرده بودند با شرح مختصری از پرونده به قاضی گفت: بعد از اعدام شهرام با کارگری و دستفروشی امرار معاش می‌کردم، تا اینکه چند ماه قبل وقتی به اداره ثبت احوال مراجعه کردم تا شناسنامه‌ام را تعویض کنم در آنجا به من گفتند که شما متأهل هستی. خیلی تعجب کردم بعد برایشان توضیح دادم که شوهرم ۱۵ سال قبل اعدام شده، اما باور نکردند و گفتند مرگ او در جایی ثبت نشده است.

تنها راهی که پیش پایم قرار دادند این بود که به دادگاه بیایم و برگه‌ای بگیرم که تأیید کند او مرده است. حالا به دادگاه آمده‌ام و تقاضا دارم به من کمک کنید بتوانم نام او را از شناسنامه‌ام حذف کنم. بعد هم زیر لب با خودش گفت:‌ای کاش راهی بود تا خاطرات شوم چند سال زندگی با او را هم از ذهنم پاک کنم.

منبع: تابناک

کلیدواژه: ماه محرم حقابه هیرمند گرمایش جهانی سامانه سماح پیاده روی اربعین زن جوان افشاگری اعدام چوبه دار ماه محرم حقابه هیرمند گرمایش جهانی سامانه سماح پیاده روی اربعین معلم جوان زن جوانی زن جوان بعد هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۲۳۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افشاگری‌ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت

اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او می‌کند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند.

به گزارش خبرآنلاین، چند روز مانده به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم حملات و افشاگری‌های جدیدی درباره محمدباقر قالیباف در حال انجام است؛ خودش، همسرش، فرزندانش و البته مشاورانش و دستگاه‌های منتسب به او؛ همگی هدف این افشاگری‌ها یا حملات هستند و در همه موارد پای قالیباف هم وسط است.

محمدباقر قالیباف در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته تا روزهای منتهی به دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، تحت حملاتی از همین دست بود؛ اما آنچه سوال برانگیز شده این موضوع است که مواد اولیه و خام افشاگری‌ها چه اندازه کثرت دارند که دو دور انتخابات را پوشش داده‌اند! البته اینها غیر از موضوعات افشا شده در دوران ریاست بر مجلس و قبل‌تر در جریان دو دور انتخابات ریاست‌جمهوری است که درباره او منتشر شده بودند.

افشاگری‌ها درباره قالیباف و اطرافیانش به دو صورت انجام می‌شود؛ نخست توسط چهره‌های سیاسی و دوم توسط حساب‌های توییتری در فضای مجازی. هدف هم قاعدتا در کوتاه مدت، جلوگیری از ریاست قالیباف بر مجلس دوازدهم است که احتمالا طیف جبهه پایداری و تندروها بیشترین سهم را خواهند داشت.

بخش اول چگونه کار می‌کند؟

یک شکل از افشاگری ها، توسط برخی نمایندگان مجلس یا چهره‌های سیاسی است که صورت می‌گیرد؛ آن‌ها در قالب توییت و مصاحبه مواردی را بیان می‌کنند. آن‌هایی که در این بخش از سناریو نقش‌آفرینی می‌کنند، بیشتر عملکرد مدیریتی و سیاسی قالیباف را زیر سوال می‌برند و از بابت چهره‌های نزدیک به او مانند مشاورانش سخن به میان می‌آورند.

به عبارت دیگر آنکه این دسته از افراد سعی می‌کنند به روایت خودشان، بر اساس قاعده بازی‌های سیاسی رفتار کنند و وارد مسائل خانوادگی نشوند. از سوی دیگر، بستری که این افراد بر آن اقدام به بیان سخنانشان یا به عبارت بهتر افشاگری‌هایشان می‌کنند، معمولا سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی هستند که موضع‌گیری‌هایی علیه قالیباف دارند.

مثلا روز گذشته، بیژن نوباوه‌وطن نماینده مجلس یازدهم و از منتقدان قالیباف، با خبرگزاری دولت یعنی ایرنا گفت‌وگو کرده است. این گفت‌وگو واجد هر دو شرط بود؛ یک چهره سیاسی منتقد رئیس مجلس با خبرگزاری دولت که زاویه‌ای جدی با مجلس و بخصوص قالیباف دارد، سخن گفته است. او در این گفت‌وگو تاکید کرده «در بسیاری از مواقع می‌بینیم دست‌هایی بیش از مطالبات نمایندگان در کار است یعنی افرادی که نمی‌خواهم اسم ببرم مشخصا در بودجه دخالت می‌کنند».

او در بخش دیگری مستقیما مشاوران قالیباف را هدف قرار داده و در انتقاد از آن‌ها گفته «مشاوران رئیس مجلس هر بودجه‌ای را بررسی می‌کنند نمی‌دانم این موضوع قانونی است یانه؟ می‌آیند و می‌روند و اینقدر طول می‌دهند که نماینده به چیزی رأی می‌دهد که نمی‌خواهد. اینجا قدرت و اختیار نماینده است که سلب می‌شود و این خطر است.»

نوباوه‌وطن که به تفکرات جبهه پایداری مشهور است، این بار به مشاوران قالیباف اتهام زده است: «گاهی افرادی که به عنوان مشاور در مجلس دائما رفت وآمد می‌کنند و در میان نمایندگان می‌نشینند و اینها تصمیم‌سازی و فکرسازی و رای‌سازی می‌کنند. یک نفر را می‌خواهی رای بدهی اینها هستند که می‌گویند به چه کسی رای بدهند و به چه کسی رای ندهند. قول می‌دهند که فلان کار را برای شما می‌کنیم فلان وام را می‌دهیم در حوزه انتخابیه‌تان فلان کار را می‌کنیم.»

نوباوه بخش دیگری از سخنانش را در راستای خط خبری چند روز اخیر خبرگزاری دولت بیان کرده است؛ یعنی فشار و حمله به مرکز پژوهش‌های مجلس بابت انتشار گزارش‌هایی بر خلاف میل دولتی‌ها. او گفته «بعضی از کارمندان مرکز پژوهش‌ها هنگام بررسی بعضی از طرح‌ها و یا لوایح، اعمال نفوذهای فردی و سیاسی می‌کردند و جریان خاصی را آنجا مشاهده کردیم به خصوص در مورد ساماندهی طرح فضای مجازی که صددرصد از طریق رسانه‌ها مستقیم از طریق فضای مجازی و اینترنت پخش می‌شد ما شاهد بودیم قبل از اینکه حتی مصوباتش بخواهد به تصویب برسد و یا رای‌گیری صورت بگیرد در فضای مجازی از طریق مرکز پژوهش‌ها منتشر می‌شد.»

خبرگزاری ایرنا در هفته‌های اخیر به صورت مسلسل‌وار اقدام به انتشار مصاحبه‌هایی کرده که مشخصا مرکز پژوهش‌های مجلس را زیر ضرب برده است. مصاحبه‌های ایرنا با نمایندگانی بود که منتقد عملکرد قالیباف از یک سو و از سوی دیگر حامی

بخش دوم چگونه عمل می‌کند؟

بخش دوم سناریویی که این روزها در ارتباط با قالیباف در حال اجراست، افشاگری درباره خانواده‌اش است. برخی اکانت‌های توییتری که بعضا هم بدون نام و نشان واقعی هستند، اقدام به انتشار مدارکی درباره فرزندان قالیباف می‌کنند؛ مدارکی درباره تحصیل اسحاق قالیباف در استرالیا و مراودات مالی دو پسر قالیباف (اسحاق و الیاس) و همچنین همسر رئیس مجلس.

از قرار معلوم مدارک منتشره در دسترس این طیف منتقد این روزهای قالیباف بوده است؛ البته منظور نه منتشرکنندگان، که آن‌هایی منظورند که این مدارک را در اختیار منتشرکنندگان قرار داده‌اند. به عبارت دیگر، آن‌ها این مدارک را در کشوهایشان نگه داشته بودند تا در موعد مقرر و زمانی که لازم است قالیباف زیر ضرب افکار عمومی برود، منتشر کنند.

یعنی آن‌ها مشغول استفاده ابزاری از قالیباف بوده‌اند و حالا که پاجوش‌هایشان در حال رشد است، دیگر انگار نیازی به حضور قالیباف لااقل در صندلی ریاست ندارند. از همین رو افشاگری، پشت افشاگری درباره قالیباف در حال انجام است.

هرچند برخی معتقدند که مسائل خانوادگی نباید وارد دعواهای سیاسی شود، اما این نکته قابل چشم‌پوشی نیست که افرادی نظیر قالیباف و دیگر چهره‌های تصمیم‌گیر، که شب و روز بر شعارهایشان پافشاری می‌کنند، آیا توانسته‌اند این شعارها را در خانواده خود نیز جاری و ساری کنند یا خیر؟ آیا توانسته‌اند فرزندان خود را متقاعد کنند تا بر اساس سبک زندگی‌ای که خودشان مبلغ آن هستند، زندگی کنند؟ قاعدتا با افشای سفرها و مخارج و سبک زندگی فرزندان قالیباف، او زیر ضرب شدیدی قرار گرفته است اما همچنان همان شعارها را فریاد می‌زند.

اهداف چند لایه از افشاگری‌ها

قاعدتا با بررسی و کنار هم قرار دادن ردپاهای موجود در این اقدامات علیه قالیباف، آن طیف سیاسی که مشغول زدن رئیس مجلس است، مشخص می‌شود. آن‌ها اهدافی چند لایه داشته و دارند که تا الان به توفیقی نسبی دست پیدا کرده‌اند.

نخست‌عدم راهیابی قالیباف به مجلس بود که البته هدفی بلند پروازانه بود و آن‌ها تمرکزشان را بیشتر بر روی راهیابی یک قالیباف ضعیف شده به مجلس گذاشته بودند. آن‌ها به این هدف نخستشان دست پیدا کردند و قالیباف که نفر اول رای‌گیری ۱۳۹۸ بود، پایین‌تر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی قرار گرفت؛ البته که همه اینها به لطف پایین‌ترین مشارکت در انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی است.

دومین هدف، پایین کشیدن قالیباف از صندلی ریاست است که آن‌ها در این برهه زمانی تا زمان انتخابات هیات رئیسه مجلس جدید بر آن تمرکز دارند؛ اگر موفق شوند که قالیباف را از کرسی ریاست به زیر بکشند، عملا توانسته‌اند که او را از حیض انتفاع در سیاست ساقط کنند. چرا که در این صورت، هدف سوم‌شان که خنثی‌شدن توان سیاسی قالیباف برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ و رقابت با ابراهیم رئیسی است، عملا به صورت اتوماتیک کسب می‌شود.

بنا بر این اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او می‌کند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند؛ کوتاه مدت؛ نشستن قالیباف بر صندلی نمایندگی در صحن و نه هیات رئیسه و بلند مدت، قالیباف‌زدایی از سیاست وعدم توانایی سیاسی‌اش برای ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴.

دیگر خبرها

  • ببینید | افشاگری یک اقتصاددان از نقشه دولت برای گرانی دلار
  • جزئیات دستگیری متهم پرونده زهره فکور I این مرد در دادگاه به حبس و شلاق محکوم شده بود
  • افشای پرونده قتل مردی جوان در بشکه اسید
  • (ویدیو) افشاگری عجیب الهام حمیدی از ازدواجش
  • افشاگری درباره غیبت‌های مشکوک برخی نمایندگان مجلس
  • ببینید | افشاگری بزرگ نصرالله رادش؛ممنوع‌التصویری تا اتهام مصرف کوکایین!
  • افشاگری‌ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت
  • پخش «رخنه» سریال جدید تلویزیون از امشب
  • محکوم به قصاص در دزفول از چوبه‌دار رهایی یافت
  • قتل یکی از مدیران شهرداری تهران به دست همسرش